سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تفریح

جوک منتخب

# دختره میره تعلیم رانندگی ... ازش میپرسند چطور بود ؟ میگه : بد نبود ! اما معلمش خیلی مذهبی بود.
 میگن : واسه چی؟ میگه :من هر کاری میکردم هر جایی می پیچیدم میگفت : یا اباالفضل ...یا حضرت عباس...یا امام حسین.


# تست فیزیک کنکور : سرعت نور چه قدر است؟  1- بد نیست  2- خوب است  3- الحمدالله   4- تو خوبی؟


# تست هوش :  به 750 گرم میگن چی؟؟؟ ........... میگن نیم کیلو و نیم


# بر اساس جدیدترین تحقیقات ، تنها 10% از مردها عقل دارند! ... مابقی همگی زن دارند


# به ملانصرالدین میگن جوان ها شراب میخورن قمار میکنن تریاک میکشن دختر بازی میکنن ... حکم چیه ؟ میگه : گیشنیز


# سرهنگه داشته امتحان رانندگی می‌گرفته. از یارو می‌پرسه: اگه یه نفر وسط خیابون بود، بوق میزنی یا چراغ؟
 طرف میگه: برف پاک کن جناب سرهنگ! سرهنگه کف می‌کنه می‌پرسه: یعنی چی؟ یارو میگه: یعنی یا برو این طرف یا برو اون طرف


# یه روز یه پسره رو میبرن کلانتری ، میگه چرا منو آوردین اینجا ؟؟ میگن واسه عرق خوری .. میگه پس چرا نمیارین بخوریم؟


# پسره تو کلیسا نشسته بوده، یهو می‌بینه یه دختر خیلی خوشگل  میاد تو. میدوه میره پشتِ یه مجسمه قایم میشه.
 دختره میاد میشینه جلوی محراب و میگه: ای خدا! تو به من همه چی دادی ، پول دادی ، قیافه دادی ،
 خانواده خوب دادی... فقط ازت یه چیز دیگه میخوام... اونم یه شوهر خوبه ...یا حضرت مسیح‌!
 خودت کمکم کن! ترکه از پشت مجسمه میاد بیرون میگه: عیسی هل نده!‌ هل نده زشته ، خودم میرم!


# به دختره می گن اگه دنیا رو بهت بدن چی کار می کنی می گه من فعلا می خوام درسمو ادامه بدم


# به ترکه میگن از قفل فرمونت راضی هستی میگه آره فقط سر پیچ اذیت می کنه!


# یک گاو نر دنبال یک گاو ماده می افته گاو ماده هی فرار می کرده دست آخر به یک کوچه می رسه که بن بست بوده
 برمی گرده و با حالت درماندگی می گوید آخه چی از جون من می خوایی گاو نر می گه مااااااااااااااااااااااچ


# از یه نفر میپرسن اولین کسی که رفت مکه حاجی شد کی بود میگه حاج زنبور عسل


# از یه لره میپرسن تو شما آدم مشهور هم هست میگه آره .... سوفیا لُره ! ، الیزابت تای لُر ، لُر و هاردی ....
 یه ماده شیمیائی هم هست که اختراع خودمونه بهش میگن کلُر


# ترکه میره تو بانک وام بگیره ، ضامن نداشته منفجر میشه


# به ترکه میگن سه تا اسم بگو توش الله داشته باشه .. میگه شکرالله ، حمدلله ، سیندرلاه


# به لره میگن با شمشیر جمله بساز ، میگه فولاد فدات شم  شیر بخور


#  از لره میپرسن: میدونی USA مخفف چیه؟ میگه: یوم‌الله سیزده آبان !


# ترکه سوار آسانسور میشه، میبینه نوشته‌: ظرفیت 12 نفر. باخودش میگه:
 عجب بدبختیه‌ها! حالا 11 نفر دیگه از کجا بیارم؟!


# بعد از عمری داریوش میاد ایران، اجرا زنده میگذاره تو استادیوم آزادی.
 خلاصه دیگه ملت داشتن خودشون رو خفه میکردن، داریوش هم میاد خیلی حال بده، از ملت میپرسه:
 چی میخواین براتون بخونم؟ یک ترکه ازون پشت داد میزنه: اِبـــی بـخـــون.. اِبـــی بـخـون!


# ترکه میره مسابقه بیست سوالی،  رفقاش از پشت‌ صحنه بهش میرسونن که:
جواب برج ایفله،  فقط تو  زود نگو که ضایع شه. خلاصه مسابقه شروع میشه، ترکه میپرسه:
تو جیب جا میگیره؟ میگن: نه. ترکه میگه:...ها!  پس حتماٌ برج ایفله!


# لره میره مسابقة قرائت قرآن، شلوار ورزشی میپوشه


# یک سال، یک ماه از محرم گذشته بوده ولی هنوز تو شهر صدای سینه‌زنی میومده.
مردم میرن پی ماجرا، میبینن دسته ترکها تو کوچه بن بست گیر کرده